وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ
و اگر نعمتهای خدا را بشمارید هرگز نمی‏توانید آنرا احصا کنید، خداوند غفور و رحیم است.
سوره‌ی مبارکه‌ی نحل- آیه‌ی ۱۸.
یک سال و دو ماه و یازده روز است که در این خانه‌ایم. صاحب‌خانه‌مان خوب است. خانه‌مان خوب است. مشکلی با همسایه‌ها نداریم. سر و صدای اتوبان اذیت‌مان نمی‌کند. رفت‌وآمدمان راحت است. همه‌ی این خوبی‌ها برمی‌گردد به آن صبحی که مامان گفت توسل کنم به شما. که یکی از نمازهایم را قبل از خریدن نیازمندی‌های هم‌شهری خواندم و یکی دیگر را صبح قول‌نامه، یک هفته‌ی بعدش. چهارده سال است که یک ماه از سال را روزه می‌گیرم. چهارده سال است که آمده‌ایم تهران. چهارده سال است که هر وقت یادم می‌آید یکی از مهمانی‌های ماه رمضان مامان چهاردهمین شب از ماه مبارک است. که برای خواسته‌ای به شما توسل کرد و شد جواب نذرش این مهمانی‌ها و یا ارزاق دادن‌ها. چهارده سال است که نجمه حتما یکی از مهمانی‌هایش را می‌گذارد برای همین شب. می‌گذارد که آدم‌ها به تعدادی که دوست دارند از کیک‌های خانگی‌اش بردارند و بخورند تا کام‌شان شیرین شود.
ما شیعه‌ها، در آسمان‌مان چهارده ستاره داریم. برای هر کدام‌مان یک ستاره می‌شود زهره که از همه بزرگ‌تر و نورانی‌تر است. ستاره‌ی من، که هر وقت خسته می‌شوم، هر وقت در مانده می‌شوم و هر وقت به آن اندازه‌ای خوشحالم که می‌ترسم آرامش قبل از طوفان باشد، دستم را به سوی او دراز می‌کنم.
خواسته‌ها زیاد است امام دوم، معصوم چهارم، کریم اهل بیت. آرزوهام بیش از خواسته‌هاست. به دست کرمت سپرده‌ام. دست‌گیرم باش.